ای آشناترین غزل عارفان سبز
|
معشوق دلربای دل عاشقان سبز
|
دستان روزگار شکوهش شکسته شد
|
در پیش دست سبز تو ای قهرمان سبز
|
در پیشگاه توسن تو چرخ روزگار
|
باید به کف مدام بگیرد عنان سبز
|
ناهید سجده کرد و قمر بوسه زد مدام
|
بر آن دو چشم روشن و پولک نشان سبز
|
تا پر کشیده ای سوی معراج آرزو
|
از هم گسست رشته هفت آسمان سبز
|
تو باب فضل و بخششی و ماه اهل بیت
|
ما سر نهاده ایم بر آن آستان سبز
|
خرگاه این جهان به لوای تو قائم است
|
پرچم به دوش وادی جان بر کفان سبز
|
ما را بده تو باده ای از جام معرفت
|
ساقی تشنه کام جگر تشنه گان سبز
|
ای ماه هاشمی که شد از خون سرخ تو
|
صحرای خشک کرببلا بوستان سبز
|
دانم که روز واقعه در آفتاب حشر
|
از بهر عاشقان بزنی سایبان سبز
|
صد آفرین که بر حرم آل مصطفی
|
چون نوکر حسین تو شدی پاسبان سبز
|
احرام مکه را کفن خویش کرده ای
|
روز دهم به قتلگه حاجیان سبز
|
نام تو با وفا و شجاعت شده قرین
|
سیمرغ آشیانه لب تشنگان سبز
|
صالح نیا ست قاصر اوصاف حضرتت
|
ای آشنا ترین غزل عارفان سبز
|
|
شعر از : خواهرم
|